هر گروهی از مردم برای موفقیت و پیشرفت امور خود به یک رئیس، مدیر یا به هر حال کسی که رهبری گروه را به دست بگیرد نیازمند است.جنبش سبز ایران از این امر مستثنا نیست. میرحسین موسوی که رنگ سبز نماد انتخاباتی او بود، پس از تقلب در انتخابات نشان داده، بدون در دست داشتن ضروری ترین ابزار های ارتباطی، رهبری لایق برای این جنبش است. در داخل و خارج از ایران گروه ها و احزاب گوناگونی وجود دارند اما هیچ کدام تا کنون نفوذ و تاثیرگزاری این جنبش را نداشته است.
این یک واقعیت کتمان ناپذیر است که همه مردم نه می توانند و نه می خواهند که حکومت کنند. در مورد گروه ها، احزاب و حرکت های اجتماعی و سیاسی نیز همانطور است. روحیه رهبری، یک حس غریزی و مادرزاد است که در بعضی وجود دارد. ممکن است از نظر سیاسی یا اخلاقی با اعمال و رفتار یک رهبر موافق باشیم یا نباشیم اما در وجود این روحیه در یک رهبر موفق شکی نیست. هر اجتماع انسانی برای حفظ انسجام و هماهنگی درون خود و رسیدن به هدف نیازمند رهبری است.
کسی که بتواند با جمع و از طرف جمع سخن گفته، خواسته های آنها را منعکس نموده به آن انسجام، نیرو و حرکت دهد، رهبر آن جمع است.
جنبش سبز با اینکه خود متشکل از اقشار مختلف جامعه با عقاید متفاوت و گاه دور از هم است، اما زیر پرچم سبز آن گرد آمده تا هدفی واحد، یعنی پس گرفتن رای مردم را تعقیب نماید. این جنبش بدون رهبر نبوده و نیست.
رنگ سبز، نماد انتخاباتی میرحسین موسوی و طرفداران او بود. پیش از انتخابات مردم کوچه و بازار در همه جای ایران از این نماد برای ابراز پشتیبانی خود از او استفاده کردند. اینبار مانند انتخابات دوم خرداد نبود که مردم از ترس برنده شدن کس دیگری به پای صندوق های رای آمده به خاتمی رای دادند. اینبار مردم علاوه بر اینکه می دانستند که را نمی خواهند خوب می دانستند که چه کسی را می خواهند.
توهین احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی که در سراسر کشور پخش می شد و پاسخ متین و منطقی میرحسین موسوی، دروغ گوئی های آشکار رئیس جمهور و شفاف شدن برنامه های انتخاباتی کاندیدا ها، باعث شد مردم تصمیم خود را بگیرند. اینبار 3 کاندید در مقابل رئیس جمهور متقلب وجود داشت اما مردم یکی را انتخاب نمودند. رنگ سبز را.
پس از تقلب گسترده در انتخابات طرفداران موسوی و دیگر کاندیدای اصلاح طلب، مهدی کروبی، زیر پرچم سبز با هم متحد شده جنبش سبز را به امید پس گرفته رای دزدیده شده شان راه انداختند.
حال این جنبش در حال بالغ و پویاتر شدن است. در دنیا شناخته شده و پیش می رود. تا کنون هیچ حزب و گروهی در ایران چنین موج مدنی، قانون گرا، و صلح طلبی به راه نیانداخته است. این از یک رو نشان از بلوغ فکری رهبران و فعالان این جنبش اجتماعی دارد و از سوی دیگر همانطور که خود موسوی گفته، هر کس می تواند در آن شرکت کرده یا از آن حمایت نماید (البته به شرط احترام به آرمان آن). هنوز شعار هر ایرانی یک ستاد به راه است، اما از یاد نبرید که این ستادها همه هدف واحدی دارند که چیزی نیست جز بدست آوردن رای های از دست رفته ما یعنی رای به موسوی و کروبی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر