" بسم الله الرحمن الرحيم
از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگويند از روى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كردهاند، و با توجه به محارببودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى كرده و مىكنند محارب و محكوم به اعدام مىباشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راى اكثريت آقايان حجهالاسلام نيرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نمايندهاى از وزارت اطلاعات مىباشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازمالاتباع مىباشد، رحم بر محاربين سادهانديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامى است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابى ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مىباشد. والسلام.
روحالله الموسوى الخمينى "
در پشت نامه بالا احمد پسر خمینی نوشته است :
" پدر بزرگوار حضرت امام مدظلهالعالى
پس از عرض سلام، آيت الله موسوىاردبيلى در مورد حكم اخير حضرتعالى درباره منافقين ابهاماتى داشتهاند كه تلفنى در سه سوال مطرح كردند:
۱- آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده اند و محاكمه شده اند و محكوم به اعدام گشته اند ولى تغيير موضع ندادهاند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرا نشده است، يا آنهايى كه حتى محاكمه هم نشدهاند محكوم به اعدامند؟
۲- آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده اند و مقدارى از زندانشان را هم كشيده اند ولى بر سرموضع نفاق مىباشند محكوم به اعدام مىباشند؟
۳- در مورد رسيدگى به وضع منافقين آيا پروندههاى منافقينى كه در شهرستانهائى كه خود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود مىتوانند مستقلا عمل كنند؟
فرزند شما، احمد "
زير اين نامه خمینی نوشته است:
" بسمه تعالى
در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روحالله الموسوى "
آیت الله منتظری که از این مکاتبات با خبر میشود برای موسوی اردبیلی ، که درآن زمان رئیس شعبه عالی قضایی بود پیغام میدهد که :
" مگر قاضی های شما اینها را به ۵ یا ۱۰ سال زندان محکوم نکرده اند، مگر شما مسول نبوده اید، آن وقت تلفنی به احمد آقا میگویید که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان.. شما خودت میرفتی با آنها صحبت میکردی که کسی که مثلا مدتی در زندان است و به ۵ سال زندان محکوم شده و روحش هم از فعالیتهای منافقین خبر دار نبوده چطور ما او را اعدام کنیم. "
آیت الله منتظرى در آن زمان در نامه معروف خود به خمينى می نویسد :
" آيا ميدانيد كه جناياتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند كه شبيه آن در رژيم منحوس شاه هرگز ديده نشد؟ آيا ميدانيد كه تعداد زيادى از زندانيها تحت شكنجه توسط بازجويانشان كشته شده اند؟ آيا ميدانيد كه در زندان (شهر) مشهد, حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود ... مجبور به درآوردن تخمدان يا رحم شدند؟ آيا مي دانيد كه در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار ميگيرند ... "
شکنجه ها و رفتارهای وحشیانه ای که بر زندانیان به ویژه بر دختران باکره در آن مقطع اعمال شده است بنا بر گفته بازمانده گان آن دوره غیر قابل انکار است.
متن نامه حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان حجه الاسلام احمدي به خميني در مورد چگونگي اجراي حكم درباره منافقين، مورخه ۲۳/۵/۱۳۶۷
"بسمه تعالي
حضرت آيت الله العظمي امام خميني دامت بركاته
با عرض سلام، در رابطه با حكم اخير حضرتعالي راجع به منافقين گرچه اينجانب كوچكتر از آنم كه در اين باره صحبتي بكنم ولي از جهت كسب رهنمود و من باب وظيفه شرعي و مسئوليت خطيري كه در تشخيص موضوع به عهده ميباشد معروض ميدارد كه بر سر نفاق بودن يا پافشاري بر موضع منافقين، تفسيرها و تحليلهاي گوناگوني ميشود و نظرها و سليقه ها بين افراط و تفريط قرار دارد كه به تفصيل خدمت حاج احمد آقا عرض كردم و از تكرار آن خودداري ميشود. من باب مثال در دزفول تعدادي از زندانيان به نامهاي طاهر رنجبر - مصطفي بهزادي - احمد آسخ و محمدرضا آشوع با اينكه منافقين را محكوم ميكردند و حاضر به هر نوع مصاحبه و افشاگري در راديو و تلويزيون و ويدئو و يا اعلام موضع در جمع زندانيان بودند، نماينده اطلاعات از آنها سئوال كرد شما كهجمهوري اسلامي را بر حق و منافقين را بر باطل ميدانيد حاضريد همين الان به نفع جمهوري اسلامي در جبهه و جنگ و گلوگاهها و غيره شركت كنيد، بعضي اظهار ترديد و بعضي نفي كردند، نماينده اطلاعات گفت اينها سر موضع هستند چون حاضر نيستند كه در راه نظام حق بجنگند. به ايشان گفتم پس اكثريت مردم ايران كه حاضر نيستند به جبهه بروند منافقند؟ جواب داد حساب اينها با مردم عادي فرق ميكند و در هر صورت با راي اكثريت نامبردگان محكوم شدند فقط فرد اخير در مسير اجراي حكم فرار كرد. لذا خواهشمند است در صورت مصلحت ملاك و معياري براي اين امر مشخص فرماييد تا مسئولين اجرا دچار اشتباه و افراط و تفريط نشوند.
حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان - محمد حسين احمدي
رونوشت : حضرت آيت الله العظمي آقاي منتظري مدظله "
آیت الله منتظری نامه ایی دیگر به خمینی مینویسد و در آن گفته های حاکم شرع یکی از استانهای کشور را نقل می کند :
آیت الله منتظری با نیری - قاضی شرع اوین ، اشراقی - دادستان و پور محمدی نماینده وزارت اطلاعات صحبت میکند و به آنها میگوید:
" گفتن الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیری گفت ما تا الان ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده ایم ،۲۰۰ نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایم کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید. "
احمد منتظری پسر آیت الله منتظری در آذر ماه سال ۸۴ در پی انتشار بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد نقش مصطفی پورمحمدی در اعدامهای سال ۶۷ در گفتگو با بخش فارسی رادیوB.B.C ، درستی این مکاتبات را تائید کرد.
نقش وزیر کشور و وزیر اطلاعات در نقض گسترده حقوق بشر (بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر) :
http://hrw.org/persian/docs/2005/12/15/iran12247.htm
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود تعداد اعدامهای گروهی را بین ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر دانسته، اما مخالفان جمهوری اسلامی رقمی بسیار بیش از این بیان می کنند.
تا کنون ۴۴۷۸ نفر از اسامی قربانیان جمع آوری شده اند که در لیست زیر در سایت عصر نو آمده است :
http://asre-nou.net/1383/khordad/29/ko/m-asami-gatlha.html
خانم مینا انتظاری که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ از زندان بیرون آمد، میگوید :
"زمینه اعدامهای گسترده از مدتها قبل چیده شده بود. او می گوید لاجوردی بارها به بند ما آمد و گفت ما اگر حس کنیم که ۲ ساعت دیگر نظام ما در حال فروپاشی است، ۱ ساعت قبل از آن همه شما را از بین میبریم. ما نمیگذاریم که زندانی سیاسی بماند و برود بیرون قهرمان بشود… .
... در پاییز سال ۶۶ همه ما را جمع کردند و از ما سوالاتی کردند. از قبیل جرم شما چیست؟ ، نظر شما در مورد سازمانتان چیست؟، نظرتان نسبت به نظام چیست؟، اگر آزادتان کنیم جبهه میروید؟، روی مین میروید؟ و تمام زندانیان را دسته بندی کردند. همانجا فهمیدیم که رژیم یک برنامه ای دارد. چون در اواخر ۶۴ و اوایل ۶۵ همه ما را منتقل کردند به زندان اوین... . "
دکتر رضا غفاری از زندانیان جان به در برده دهه ۶۰ و نویسنده کتاب ( خاطرات یک زندانی از زندانهای جمهوری اسلامی) در این مورد می گوید :
" ... قتل عام مسئله ای نبود که رژیم بدون حساب و کتاب وارد این کار شود. قبل از این مرحله، قطعنامه سازمان ملل در قطع جنگ توسط خمینی باید قبول می شد ، رژیم با تمامیت خود یک برنامه کامل برای اعدام زندانیان در دستور کار خود گذاشته بود و از ۶ ماه قبل این برنامه را به اجرا گذاشته بود و از یک زندان به زندانهای دیگر میرفتند و میگفتند خمینی کمیته عفو تشکیل داده و این کمیته از ما سوالهایی میکردند و به بند خود ما در گوهر دشت آمدند، من در بند ۱ سلول ۸ بودم و ۴-۳ ماه قبل از این اعدامها سوالهای مختلفی از ما میکردند و میگفتند کمیته عفو خمینی میخواهد تصمیم بگیرد که دیگر زندانی سیاسی در زندانها نباشد.... او می گوید کسانی که در این اعدامها شرکت داشتند در قرنطینه کامل بودند و تا ۳ ماه از محدوده قتل گاهها خارج نشده بودند... . "
"... مامور اعدام به حاج نیری گفت ۱۰ دقیقه کافی نیست، وقتی بعد از ۱۰ دقیقه آنها را پایین می آوریم بعضی هنوز جان دارند، لطفا وقت بیشتری برای این کار بگذارید، نیری میگوید، وقت اضافی نداریم، همان ۱۰ دقیقه کافی است و مامور اعدام میپرسد چرا تیربارانشان نمیکنید این که خیلی سریعتر است ؛ نیری میگوید، این جا امکاناتمان زیاد نیست، وقتی نعش کشها در خیابانها به حرکت در میایند، خون آنها راه می افتد ، می خواهید همه عالم بفهمند ما اینجا چه می کنیم. "
آقای اصلانی از زندانیان جان بدر برده می گوید:
" بسیاری از دوستان ما تا زمانی که طناب دار به گردنشان افتاد حتی نمی دانستند چه اتفاقی دارد میافتد. گفتنی است بعضی از زندانیان کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ زندان آنها تمام شده بود و طبق قوانین خود رژیم باید آزاد میشدند و تعدادی نیز به خاطر نسبت فامیلی به قتل می رسیدند... اسامی بعضی از زندانیان که بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیدند :
... اشرف احمدی - شهرام عطاری - منیره رجوی - محمود تحصیلی - خواهر محمود تحصیلی - حسین تحصیلی - مریم محمدی - رضا محمدی - بهمن عبادی - عباسعلی منش رودسری ... ."
" ... ریاست هیئت مرگ را حجه الااسلام نیری بر عهده داشت. آقای اشراقی به عنوان دادستان انقلاب و آقای پورمحمدی به عنوان نماینده وزارت اطلاعات بود. کلیدی ترین سوال آقای نیری نزد نیروهایی که اتهام چپ داشتند این بود که مسلمانی یا مارکسیست!. ] " در جمهوري اسلامي كمونيستها هم در بيان عقايد خود آزاد خواهند بود " / مصاحبه خمینی با سازمان عفو بين الملل، نوفل لوشاتو، ۱۰ نوامبر ۱۹۷۸ [ سرنوشت همه کسانی که پاسخ آنها مارکسیست بود از قبل تعیین شده بود، آقای نیری با دست می فرمودند ببرینش سمت چپ - چپ در واقع مرگ با دارهای از پیش آماده شده بود که در آمفی تئاتر یا حسینیه گوهر دشت تعیین کرده بودند و بسیاری از زندانیان دوگانه برخورد میکردند و وقتی میپرسیدند مسلمانی یا مارکسیست، از نیری میپرسیدند حاج آقا برای چی این سوال را مطرح میکنید ؛ به یک تعدادی گفته بودند میخواهیم بندتان را جدا کنیم ، میخواهیم بند مسلمانها را از غیر مسلمانها جدا کنیم و با این دروغ تعداد زیادی از زندانیان را به طرف آن حسینیه ها و چوبهای دار بردند... گفتنی است از چند هفته قبل از اعدامها ملاقاتها قطع شده بود و بی خبری از عزیزان و بروز شایعات خانوادهای زندانیان را نگران کرده بود."
بانو صابری می گوید :
" در زندان شایعاتی شده بود یک سری میگفتند در زندان درگیری شده و زندانیان با پاسدارها درگیر شده اند و زدوخورد بین آنها شده و تعدادی زندانی کشته شده و عده ای دیگر میگفتند که به داخل سلول زندانیان گاز فرستاده اند و آنها را خفه کرده اند و پس از چند ماه شایعات بسیار، خانوادها بسیار نگران شده بودند و میگفتند اگر بچه های ما را کشتید، حداقل جواب بدهید و ما خیلی راحت با این مسئله برخورد نکردیم و طوماری جمع کردیم و مقابل بازرسی کل کشور بس نشستیم و خواهان این شدیم که یکی از مسئولان با ما دیدار کند و صحبتی در مورد زندانیان ما بکنند ، اما متاسفانه هیچ گونه خبری به ما ندادند... . "
بانو صابری در مورد مطلع شدن از مرگ شوهران و فرزندان شان می گوید :
"مادران و خانواده های زندانیان روزی به خاطر فرزندان خود به خاوران میروند که متوجه بوی بد تعفن و عفونت و صحنه هایی از قبیل بیرون ماندن پتوهایی از زیر خاک و بیرون ماندن دستهایی از زیر خاک میشوند که خاک را کنار میزنند و جسدهای زیادی را که با لباس دفن شده اند را میبینند."
آنچنان که می دانیم قتل عام تابستان ۶۷ پس از قتل عام سال ۶۰ دومین قتل عام زندانیان سیاسی توسط حکومت اسلامی محسوب می شود ، قتل عام سال ۶۰ را در لینک زیر بخوانید :
http://www.kare-online.org/didgah/didgah-1/saf37-a.htm
مطابق آنچه که گفته شد و مطابق نظر آیت الله منتظری بسیاری از زندانیان سیاسی ، دستگیر شدگان سالیان قبل از اعدام بوده اند و حتی بسیاری بایستی آزاد می شدند و اتهام محاربه به آنان صحیح نبوده است و مطابق گفته آقای اصلانی تعدادی بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیده اند ، در ضمن ، ضمن محکوم کردن کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ خواستار به رسمیت شناخته شدن این فاجعه از طرف مجامع حقوق بشری به عنوان اقدام بر ضد بشریت می باشم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر