۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

اشتباه محاسبه کودتا چیان،

اشتباه محاسبه کودتا چیان،

 

همانطور که یک اشتباه را دوبار نباید مرتکب شد، با ابزار قدیمی هم نباید به جنگ ابزار جدید رفت. این، دو خطای محاسبه اصلی و مستمر کودتاچیان پس از انتخابات 22 خرداد بوده است.

آخرین نمونه از این خطای محاسبه، در هنگام برنامه ریزی و اجرای ترور استاد فیزیک دانشگاه تهران، آقای دکتر علیمحمدی افتاق افتاد. این استاد دانشگاه که به گواه دانشجویان و همکاران اش از مخالفین دولت و طرفداران جنبش سبز بود را در روز روشن در خیابان شلوغ به قتل رساندند و دقایقی بعد اعلام نمودند که این فرد متعهد و مسئول توسط مخالفان رژیم، و آمریکا و اسرائیل به قتل رسیده است.

 

روش کار بسیار کلاسیک است، یکی از مخالفان خود را بکش، بعد تقصیر را بیانداز به گردن دیگر مخالفان، اینطور هم از شر یکی خلاص شدی و هم به بهانه آن می توانی دیگران را نیز از صحنه به در کنی. اما یک جای کار می لنگید و همان شد که کل دروغ دو ساعت هم دوام نیارود و تف سر بالا شد، و آقایان با یک جسد تازه روی دست شان ماندند که حال این یکی را چگونه باید ماست مالی نمایند.

 

قاتل یا قاتلین، و روئسای شان، حساب در حیاط پشتی را نکرده بودند. حیاط پشتی به خیابان راه دارد و خیابان به شهر و شهر به جهان.

 

بله مردم به اینترنت دسترسی دارند.

 

اینترنت یعنی راه ارتباط مجازی بین مردمی که نگرانی مشترک دارند. ارتباط مجازی یعنی اگر ارتباطات فیزیکی و قابل لمس بین آنها نباشد مهم نیست. یعنی تله پاتی، یعنی طی الارض. یعنی اینکه اگر روزنامه ها بسته باشند، تلویزیون دروغ بگوید و رادیو جفنگ پخش کند مهم نیست.

 

مردم با هم ارتباط دارند. خبر را به گوش هم می رسانند. مهم نیست که دیگر روزنامه نگار زنده ای در شهر نیست که تحلیل کند مردم که هستند، می بینند، دیده های شان را با موبایل ضبط می کنند و برای هم می فرستند. لینک می دهند. ایمیل می فرستند. فیس بوک هست و ...

 

اینترنت، درب حیاط پشتی خانه است، در کوچکی که به خیابان باز می شود. این یعنی آخرین قطره آزادی. جایی که شاید نشود خبر دقیق به دست آورد اما شایعات اش امروز، هزار خبر دقیق را می ارزد.

 

هر بار این اشتباه را تکرار می کنند و هر بار بیشتر در لجن آن فرو می روند و هنوز درس نگرفته اند. فکر می کنند با بستن یک سایت می توان جلوی جریان اخبار را گرفت. البته می توان آن را کند کرد و یا منحرف نمود اما خبر همچون سیلآب راه خود را باز می کند.

 

دیگر زمان آن جبعه جادویی که جلوی آن می نشستید منتظر، تا ببینید چه برای تان دارد، تارکوفسکی یا کروساوا، گذشت. امروزه مردم رسانه دو جانبه، رسانه تراکنشی (اینتراکتیو) می خواهند. جایی که اگر خبری یا مطلبی خواندند بتوانند در مورد آن نظر دهند، اظهار وجود کنند و مفعول نباشند.

 

کسانی هم که به این شاه راه اطلاعاتی دسترسی ندارند حتما یکی را دارند که خبرشان کند. مادر بزرگ ها هم دوست دارند بدانند در بالاترین چه خبر است. خبر اگر در شهر های کوچک و روستا هایی که اینترنت ندارند به دیوار خورد، راه خود را از گوشی تلفن و موبایل پی می گیرد. خبر که جریان یافت دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت.

 

در دروازه را می توان بست اما دهن مردم را نه.

هیچ نظری موجود نیست: